دیابت بارداری ...
سلام وروجک قشنگم مامان فدای تکون خوردن هات بشه که اینقدر شیطونی شدی و زیاد تکون میخوری وقتی به دکتر گفتم که زیاد تکون میخوری ، گفت عالیه و نشونه سلامتیشه و من حسابی ذوق کردم .
11بهمن وقتی جواب ازمایش دیابت بارداریمو گرفتم دیدم که قندم بالاست خیلییییییییی نگران و ناراحت شدم نگران برای سلامتی وروجکم و ناراحت به خاطر اینکه دیگه با اینهمه مواظبت و استراحت و امپول و دارو تحمل انسولین رو نداشتم خیلی غصه ام شد و بابا رضا همش دلداریم میداد که ایشالا چیز مهمی نیست ، چند روز بعد نوبت دکتر داشتم تا اون روز کلی دعا کردم که قندم زیاد بالا نباشه و دکترم بهم انسولین نده چون میدونستم دکترم به شدت محتاطه و همه این استراحت و داروها برای احتیاطه خلاصه رفتم دکتر و ازمایش رو برای دوهفته دیگه برام تکرار کرد و گفت اگه بازم بالا باشه باید بری پیش دکتر غدد چون برای بچه خطر داره .
دوهفته بعد آزمایش رو تکرار کردم ، واااای که چه ازمایش بدی بود ناشتا باید یه پودر رو با آب حل میکردم و میخوردم و چهار بار به فاصله هر یک ساعت آزماش خون و ادرار میدادم دفعه آخر که خون دادم دیگه داشتم از ضعف بیهوش میشدم ، خلاصه روز خیلی بدی بود وقتی جوابش رو گرفتم خداروشکر نرمال بود و به دکترم که نشون دادم گفت خوبه و من کلی خوشحال شدم و خداروشکر کردم .
فندق عزیزم من و باباجون عاشقانه دوست داریم و بیصبرانه منتظر دیدن روی ماهت هستیم . من هر سختی و دردی رو به جون میخرم و تحمل میکنم تا سلامتی تو فرشته کوچولوم ذره ای به خطر نیفته و صحیح و سالم پا به این دنیا بذاری . الهی امین